صحرا ، مثل هیچکس

صحرا ، مثل هیچکس

یادداشتهای معمولی ، از یک زندگی معمولی
صحرا ، مثل هیچکس

صحرا ، مثل هیچکس

یادداشتهای معمولی ، از یک زندگی معمولی

...

اینجا خیلی فرق کرده با سابق.نه اینجا که کل فضای وبلاگ  و وبلاگ نویسی. من دوباره نوشتن رو امتحان کردم و خب ظاهرا انگار هیچی مثل سابق نمی شه.هر کسی یه مدل وبلاگ می نویسه یا بهتره بگم می نوشت. یکی صرفا برای ثبت خاطراتش بود و یکی مثل من وبلاگش جدای از اینکه فضایی برای نوشتن بود یه محیطی بود برای ارتباط دو طرفه. خب این ارتباط دو طرفه اینجا دیگه خیلی خیلی خیلی کمرنگه و من لزومی نمی بینم به این ارتباط یک طرفه ادامه بدم. از اون اخلاق ها هم خوشم نمیاد هی بیام بگم کجا هستید و چرا نیستید و ...به هر حال طلبکار کسی که نیستیم . شاید واقعا عمر وبلاگ نویسی سر اومده باشه.

من حالم خوبه. یادمه یه زمانی دفترهای زیادی رو سیاه می کردم. هنوز هم در من ذوق نوشتن وجود داره و مهم اینه ببینم کجا حس خوبی بهم می ده. به هر حال هنوز هم دفترهام هستن . همون اینستاگرامم هست حالا با محدودیتهایی که می تونم تو فضاش برای خودم ایجاد کنم.  ولی چه من و چه دیگران هر چی زور بزنیم باید بپذیریم که برگشتن به این فضا هیچ وقت مثل سابق نخواهد بود و از این بابت اگر حس خوبی نداشته باشیم لزومی به برگشت نیست. اینه که بهتره به این بازگشت کوتاه فقط به چشم یه تجربه نگاه کنم که بعدها با خودم نگم می شد بازگشت .به هر حال اینم تجربه بود. روز و روزگارتون خوش.

انتظار

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به سرعت برق

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

توکل بر خدا+بعدا نوشت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خبرای خوب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

غربت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یه روز سخت ولی خوب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

رمز

سلام رفقا. صبح چهارشنبه تون به خیر. مطمئن باشید حتما موتور نوشتنم روشن می شه. یه سری از دوستان رمز می خوان. البته من بدون شناخت جز به خواننده های قدیمی وبلاگم رمز نمی دم. بنابراین کسانی که رمز می خوان همینجا زیر این پست به ماجراهایی از پستهای قدیمی وبلاگ اشاره کنن من مطمون باشم از خواننده های قدیمی هستن و من بدون منتشر کردن کامنتشون رمز رو براشون میفرستم.

روزایی که گذشت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سلام

دلم تنگ شده برای اینجا. می خوام برگردم به وبلاگم حتی اگر هیچ وقت به رونق قبل نرسه. یه چیزی بگم ؟ از اینستا بدم اومده.یادداشتها اینجا رو همه خصوصی می نویسم.صبح به صبح اینجا سلام و علیک میکنم. از احساساتم می نویسم. روحم پرواز میکنه مثل قبل تر ها با نوشتن وسعی می کنم لابلای نوشته هام رشد کنم و هر روز بهتر از قبل باشم. می خوام برگردم به جمع صمیمی خودمون.